طوفان

بی تو طوفان زده دشت جنونم
صید افتاده به خونم
تو چه آسان میگذری غافل از اندوه درونم
بی من از کوچه گذر کردی و رفتی
بی من از شهر گذر کردی و رفتی
قطره ای اشک درخشید از چشمان سیاهم
تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
نگهت هیچ نیفتاد به رهی که گذشتی
چون در خانه ببستم دگر از پای بنشستم
گویا زلزله آمد گویا خانه فرو ریخت بر سرم
بی تو من در همه شهر غریبم
بی تو کس نشنود از این دل بشکسته صدایی
+ نوشته شده در یکشنبه بیستم اردیبهشت ۱۳۸۸ ساعت 14:46 توسط پــــارســـا
|